کد مطلب:149311 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

مسأله ی فلسطین
اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم قیمت پیدا كنیم، اگر می خواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا محترم باشیم، در نزد ملل جهان محترم باشیم، باید این اصل را زنده كنیم. اگر پیغمبر اسلام زنده می بود، امروز چه می كرد؟ درباره ی چه مسأله ای می اندیشید؟ و الله و بالله قسم می خورم كه پیغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از یهود می لرزد. این یك مسأله ی دو دو تا چهار تاست. اگر كسی نگوید. گناه كرده است. من اگر نگویم و الله مرتكب گناه شده ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتكب گناه شده است.

گذشته از جنبه ی اسلامی، فلسطین چه تاریخچه ای دارد؟ قضیه ی فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست؛ مربوط به یك ملت است، ملتی كه او را به زور از خانه اش بیرون كرده اند. تاریخچه ی فلسطین چیست؟ مدعی هستند كه در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت كرده اند. تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، كی بوده است كه سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ كی بوده است كه بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ آیا بیشتر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی كه مسلمین فلسطین را فتح كردند، فلسطین در اختیار مسیحیها بود نه در اختیار یهودیها. و اتفاقا مسیحیها كه با مسلمین صلح كردند، یكی از مواردی كه در صلحنامه گنجاندند این بود كه شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند: ما با شما زندگی می كنیم ولی با یهود زندگی نمی كنیم. چطور شد كه یكدفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ یكی از قضایایی كه كارنامه ی قرن ما را تاریك می كند (این قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشته اند) همین قضیه است.

یهودیهای دنیا بعد از اینكه ملتهای غیر مسلمان زجر و شكنجه و آزار می بینند


(در روسیه، آلمان و بسیاری از نقاط دنیا)، بزرگانشان می نشینند می گویند تا وقتی كه ما در اطراف دنیا متفرق هستیم، در هر جا اقلیتی هستیم، سرنوشت ما همین است. ما باید مركزی را انتخاب كنیم و همه مان آنجا جمع شویم، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند. اول هم جایی را كه فكر نمی كنند، فلسطین است، جاهای دیگر را فكر می كنند. بعد، جنگ بین الملل اول پیش می آید. (البته من خلاصه اش را عرض می كنم. می توانید كتابهایی را كه در این زمینه نوشته شده است بخوانید) متفقین با عثمانیها می جنگند. (من نمی خواهم از عثمانیها دفاع كنم ولی هر چه بود، حكومت واحدی بود؛ اگر ظالم هم بود، بالأخره واحد بود.) اعراب ساده لوح كه از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند تحریك متفقین را پذیرفتند. از داخل، علیه حكومت عثمانی جنگیدند به وعده ی اینكه به خود آنها در مقابل عثمانیها استقلال بدهند. انگلیسها به اینها قول قطعی دادند كه ما به شما استقلال می دهیم به شرط اینكه به نفع ما با عثمانیها بجنگید. این بیچاره ها جنگیدند. در خلالی كه این بدبختهای نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان می جنگیدند، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم - كه تازه تشكیل شده بود - محكم كرد كه فلسطین را به شما می دهیم در قلب كشورهای اسلامی. جامعه ی ملل به وجود می آید (عدالت را ببینید!) و تصویب می كند كه در دنیا ملتهایی هستند (مخصوصا ملتهایی كه از عثمانی جدا شده اند) كه چون رشد ندارند، ما باید برایشان سرپرست معین كنیم تا اینها را اداره كنند. در واقع می خواستند ارثیه ی عثمانیها را تقسیم كنند. قسمتی از آنها را دادند به فرانسه، قسمتی را دادند به انگلستان و... از جمله جاهایی كه انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیم و سرپرست شما هستم؛ رسما شد كفیل. بعد به صهیونیستها وعده داد (وعده ی معروف بالفور) كه من اینجا را به شما می سپارم.

«صهیونیستها» یعنی یهودیانی كه دهها قرن بود كه در گوشه های دیگر دنیا زندگی می كردند و از نژادهای دیگر بودند. من خودم فكر می كردم كه یهودیان موجود، همه از نسل اسرائیلند. حالا می بینم تاریخ تشكیك می كند، می گوید این حرف دروغ است. بسیاری از یهودیها اصلا از نسل اسرائیل نیستند؛ جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است. یهودیانی كه در اطراف و اكناف دنیا زندگی می كردند، فقط به دلیل اینكه فرنگیها به اینها زجر داده اند و اینها دنبال نقطه ای می گردند كه آنجا جمع شوند، و به دلیل اینكه مردم خیانت پیشه ای هستند، و به دلیل


اینكه كتاب مقدسشان به آنها اجازه داده كه اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیله ای برای پیشبرد هدفتان امتناع نكنید، بعد كه انگلستان وسیله ی مهاجرتشان را فراهم كرد، به این سرزمین مهاجرت كردند و زمینها را خریدند در حالی كه یهودی بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست كه الآن هم آن بیچاره ها در بدبختی فوق العاده ای زندگی می كنند؛ یعنی یهودیان اروپایی و آمریكایی كه آمدند، از جمله بدبختیهایی كه به وجود آورده اند این است كه سربار یهودیان اصیلی هستند كه حق دارند در آنجا زندگی كنند.

یك عده روشنفكر در میان اعراب بود؛ قیام كردند، انقلاب كردند، اینها را كشتند، اعدام كردند، به دار كشیدند. مرتب یهودیها را فرستادند. همینكه عده زیاد شد، اسلحه ی زیادی هم در میانشان پخش كردند. بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی، كشتند و زدند و بعد هم آواره كردند. پشت سر یكدیگر، از كشورهای اروپایی مهاجرت می شد. آمدند و آمدند. این یهودیانی كه شما امروز اسمشان را می شنوید: موشه دایان، زلی اشكول، گلدامایر، زهرمار! آخر ببینید اینها از كجای دنیا آمده اند؟! مدعی هستند كه این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان، آواره از خانه و زندگی شان هستند. هدف مگر تنها همین است كه یك دولت كوچك در آنجا تشكیل شود؟ خیلی اشتباه كرده اید، خیلی هم اشتباه می كنیم. او می داند كه یك دولت كوچك، بالأخره نمی تواند آنجا زندگی كند؛ یك اسرائیل بزرگ كه دامنه اش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم كشیده شود. به قول عبدالرحمن فرامرزی این اسرائیلی كه من می شناسم، فردا ادعای شیراز را هم می كند، می گوید شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشته اند ملك سلیمان! هر چه بگویی آقا! آن تشبیه است، می گوید سند از این بهتر می خواهید؟! مگر ادعای خیبر را كه نزدیك مدینه است، ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد كه شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمنیهای مقدس شما را ندارند؟

و الله و بالله ما در برابر این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. و الله قضیه ای كه دل پیغمبر اكرم را امروز خون كرده است، این قضیه است. داستانی كه دل حسین بن علی را خون كرده، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش


بدهیم، باید فكر كنیم كه اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت برای من عزاداری كنید، می گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می گفت بخوانید: «نوجوان اكبر من» یا می گفت بگویید: «زینب مضطرم الوداع، الوداع»؟! چیزهایی كه من (امام حسین) در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست كثیف ذلت آور تن ندادم و یك كلمه از این حرفها را نگفتم. اگر حسین بن علی بود می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری كنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز [1] تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان [2] است. شمر هزار و سیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تكان می خورد. مرتب دروغ در مغز ما كردند كه این مسأله ی داخلی است، مربوط به عرب و اسرائیل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزی اگر مربوط به اینهاست و مذهبی نیست، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول می فرستند؟

ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید كه در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی كه فعلا شناسنامه ی اسرائیل دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند كه با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیده ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان كمك رفت. و من آن یهودیها را به عنوان اینكه یهودی هستند ملامت نمی كنم، ما خودمان را باید ملامت كنیم. او به همكیشش كمك كرده است؛ با كمال افتخار پول می فرستد، رسیدش هم از موشه دایان می آید و آن را در بازار هم نشان می دهد، می گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند (من بریده اش را از «اطلاعات» دارم) كه الآن فقط یهودیان مقیم امریكا روزی یك میلیون دلار به اسرائیل كمك می كنند؟! آنوقت تلاش ما مسلمین دراین زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه ی علی بن ابیطالب بخوانیم. اصلا من باید بگویم بعد از این، داستانی را كه ما از علی بن ابیطالب نقل می كنیم، حرام است كه دیگر در منابر نقل كنی كه روزی علی بن ابیطالب شنید دشمن


به كشور اسلامی حمله كرده است: «هذا أخو غامد و قد وردت خیله الانبار» بعد فرمود: شنیده ام زینت یك زن مسلمان را یا زنی كه در حمایت مسلمانان است گرفته اند؛ شنیده ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت كرده است، مردانشان را كشته یا اسیر كرده است، متعرض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا كرده است. بعد همین علی بن ابیطالب - كه ما اظهار تشیع او را می كنیم و نسبت به او حساسیتهای بی معنی و دروغین نشان می دهیم - گفت: «فلو ان امرأ مسلما مات من بعد هذا اسفا مان كان به ملوما بل كان به عندی جدیرا» [3] اگر یك مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق كند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست.

آیا ما وظیفه نداریم كه كمك مالی به آنها بكنیم؟ آیا اینها مسلمان نیستند، عزیزان ندارند؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمی كنند؟ كیست كه امروز منكر شود كه فلسطینهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مكه بعضی از اینها را دیدم، یك جوانهایی! فقط می گفتند: «دماء الشهداء» ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است. افرادی در میان آنها هستند كه و الله برای لباسشان محتاجند و برهنه می جنگند. اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یك ریال بدهد، در سال نزدیك به سیصد میلیارد دلار می شود. اگر فقط مردم ایران - كه بیست و پنج میلیون نفر هستیم و نود و هشت درصد ما مسلمان است - هر فرد روزی یك ریال به فلسطینها كمك كند، در سال حدود نود میلیون تومان می شود. اگر یك عشر مسلمانان هم هر كس روزی یك ریال كمك كند، در سال نه میلیون تومان می شود.

«فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم» [4] «الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم» [5] به وسیله ی مال كه می توانیم كمك كنیم. و الله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی كه بعد از مردن از ما می كنند همین است كه در زمینه ی همبستگی اسلامی چه كردید؟ پیغمبر فرمود: «من سمع مسلما ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» [6] . هر كس بشنود صدای مسلمانی را كه فریاد می كند.: «یا للمسلمین» مسلمانان به فریاد من برسید، و او را كمك نكند، دیگر مسلمان


نیست، من او را مسلمان نمی دانم. چه مانعی دارد كه ما برای اینها حساب باز كنیم؟ چه مانعی دارد كه مقدار كمی از در آمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران كمك بكنند و ملتهای دیگر آنها را تحسین كنند، بارك الله بگویند، ملت بیدار بگویند، ولی ما نكنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستند كه فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند.

من وظیفه ی خودم را عمل كردم. وظیفه ی من گفتن بود و خدا می داند جز تحت فشار وجدان و وظیفه ی خودم چیز دیگری نبود. این كمك مالی را وظیفه ی شما می دانم، و وظیفه ی خودم و هر خطیب و واعظی می دانم كه این را بگوید؛ من بر هر خطیب و واعظی واجب می دانم كه چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حكیم و دیگران رسما فتوا داده اند كه كسی كه در آنجا كشته می شود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست.

پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به كار و فكر خودمان ارزش بدهیم، به كتابهای خودمان ارزش بدهیم، به پولهای خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند كنیم. علت اینكه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره ی سرنوشت ما نمی اندیشند، این است كه معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریكا را فقط همین یكی جری كرده است؛ می گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. می گوید یهودی كه برای پول می میرد، جز پول چیزی را نمی شناسند. خدایش پول است، زندگی اش پول است، حیات و مماتش پول است، به یك چنین مسأله ی حساسی كه می رسد روزی یك میلیون دلار به همكیشانش كمك می كند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا كوچكترین كمكی به همكیش خود نمی كنند [7] .


[1] [اين سخنراني در روز عاشورا ايراد شده است.].

[2] [نخست وزير وقت اسرائيل.].

[3] نهج البلاغه، خطبه ي 27.

[4] نساء / 95.

[5] توبه / 20.

[6] اصول كافي، ج 2 / ص 164 (به جاي مسلما، رجلا آمده است).

[7] [لازم به ذكر است كه استاد شهيد آية الله مطهري پس از اين سخنراني توسط ساواك رژيم شاه دستگير شدند.].